طلاق در سن کم (عواقب طلاق در سن پایین و راهکار)
طلاق در هر مقطعی از زندگی که اتفاق بیفتد، هرچقدر هم تصمیم درستی باشد قطعا با چالش های مختلفی همراه است که از فردی به فرد دیگر متفاوت است اما برای افرادی که در سنین پایین طلاق و جدایی را تجربه میکنند این فرآیند متفاوت است، در این مقاله قصد داریم این موضوع را از ابعاد مختلف بررسی کنیم تا بدانیم این موضوع چه تاثیری روی فرد دارد، چطور میشود آسیبهای ناشی از آن را جبران کرد و از همه مهمتر آیا فایدهای هم در این کار وجود دارد یا باید آن را تجربهای سراسر از شکست تصور کنیم؟
منظور ما از سن پایین چه سنی است؟
سن ازدواج در هر فرهنگ و قشری متفاوت است، برای خانوادهای ممکن است ۲۰ سالگی دیر باشد و برای خانواده دیگری فرد تا ۳۵ سالگی نیز احساس نیاز به ازدواج نکند. اما در علم روانشناسی قبل از ۱۸ سالگی جزء دوران نوجوانی و قبل از ۱۲ سالگی دوران کودکی به حساب میآید. البته نظریات مختلف ممکن است کمی در این سن جابجایی داشته باشند اما به حدود کلی آن همین است. بنابراین طلاق و ازدواج قبل از ۱۸ سالگی ازدواج و طلاق زودهنگام به حساب میآید.
آیا این تجربه سراسر شکست است؟
متاسفانه برخی واژهها به اشتباه از گذشته تا کنون بدون توجه به بار معناییاش تکرار شدهاند و هرچند علم تلاش کرده این واژهها و بار منفیشان را از بین ببرد هنوز برخی افراد هستند که آن را به کار میبرند، یکی از این واژهها شکست برای طلاق است! در صورتی که طلاق و جدایی همیشه شکست نیست!
در برخی روابط سمی و آزار دهنده این ماندن است که شکست به حساب میآید، بنابراین اگر از یک رابطه نافرجام بیرون آمدهاید شکست خورده نیستید! هرچند طلاق و جدایی عواقبی دارد و قطعا شامل حال شما هم میشود اما نباید خود را یک شکست خورده طلقی کنید. در موارد زیر طلاق و جدایی نه تنها شکست نیست بلکه جزء خط قرمزهای رابطه به حساب میآید:
- مشکلات وخیم روانی
- اعتیاد
- زورگویی و کنترل گری
- آسیبهای جسمی و روانی
- عدم علاقه
- ازدواج تحمیلی
- آسیبهای ناشی از طلاق در سن پایین
- از دست دادن اعتماد به نفس
اعتماد به نفس
متاسفانه اولین تیری که طلاق در سن کم نشانه میرود اعتماد به نفس و عزت نفس فرد است! همانطور که در بالا توضیح دادیم هنوز برخی افراد طلاق و جدایی را یک شکست میدانند و افراد در سنین پایین این شکست را عمیقتر تصور میکنند! آنها با نگاهی به آینده، ترس از برقراری رابطه مجدد، روبرو شدن با انگ طلاق، فشار جامعه و … گاهی توان مقابله در خود نمیبینند و اعتماد به نفسشان را از ورود به اجتماع از دست میدهند!
تصور میکنند چیزی کمتر از باقی همسن و سالهایشان دارند و گاهی نیز انزوا را انتخاب میکنند! این جدا دانستن خودشان از بقیه و تصور اینکه با بقیه همسالانشان فرق دارد روز به روز بیشتر اعتماد به نفسشان را تحت تاثیر قرار میدهد.
بدبینی نسبت به ازدواج و جنس مخالف
هر فردی بعد از هر جدایی و طلاق حق دارد برای زندگی آیندهاش تصمیم بگیرد، ازدواج کند، رابطه جدید تشکیل دهد و تصمیم بگیرد برای زندگی عاطفیاش چطور برنامه ریزی کند. متاسفانه برخی افراد بعد از طلاق، نسبت به ازدواج و جنس مخالف بدبین میشوند، همه زنها و مردها را سر و ته یک کرباس میبینند و خوشبختی دیگران در ازدواج را باور نمیکنند. شاید این یکی از بدترین اتفاقاتی است که بعد از طلاق میفتد، چون فرد تا زمانی که این تفکر را در سر دارد خودش را از یک رابطه سالم و ازدواج شاد محروم میکند.
احساس شکست
برخی ازدواج را یک موفقیت و طلاق را یک شکست میپندارند! در صورتی که نه یک ازدواج لزوما موفقیت است و نه یک طلاق لزوما شکست! ازدواج هم یکی از مراحل مهم زندگی است، مانند دانشگاه رفتن، سر کار رفتن، نمیخواهیم ارزشش را پایین بیاوریم یا کم اهمیت جلوهاش دهیم، برعکس روی مهم بودن آن تاکید داریم اما کل زندگی در ان خلاصه نمیشود، حتی اگر ازدواجتان یک شکست باشد نباید آن را به بقیه زندگیتان تعمیم دهید!
شاید یک بخش از زندگی شما با چالش روبرو شده باش اما شما دستاوردهای دیگری هم دارید یا خواهید داشت! احساس شکست و سرخوردگی را در تمام زندگی خود جاری نکنید و اجازه ندهید همه چیزتان خلاصه در رابطه عاطفی شود.
مشکلات مالی
چه مرد چه زن ممکن است بعد از طلاق دچار مشکلات مالی شوند، مردان معمولا درگیر مهریه میشوند و زنان نیز اغلب به خانه پدری باز میگردند و شاید مدتی طول بکشد تا بتوانند مجدد به عنوان دختر خانه پذیرفته شوند و شرایط مالیشان با ثبات شود. از طرفی گاهی ازدواج در سنین پایین در خانوادههایی اتفاق میفتد که توان مالی مناسبی ندارند و به همین دلیل فرد مجبور به ازدواج شده و برگشت به خانه همچنان مشکلات مالی به همراه دارد، اگر هم فرد بخواهد بعد از طلاق به منزل پدری برنگردد برای تهیه خانه و خرج خورد و خوراک ممکن است با چالشهای مالی روبرو شود.
مشکلات خانواده و جامعه
همینطور که پیشتر هم توضیح دادیم هنوز طلاق برای برخیخانوادهها و افراد جا افتاده یک شکست و گاهی موجب شرمساری به حساب میآید! قطها چنین طرز تفکری برای فرد طلاق گرفته موجب تنش و فشار است و باعث میشود این تلقینات را درونی کند و خودش هم باور کند موجب کار اشتباهی شده است.
برخی خانوادهها متاسفانه فرزند جدا شده را به سختی میپذیرند یا دائم با سرکوفت و سرزنش خواسته و ناخواسته ناراحتش میکنند. چون طلاق در سنین کم اتفاق افتاده و احتمالا اکثر دوستانش مجرد هستند ممکن است خانواده آنها از معاشرت با رفد طلاق گرفته چندان موافق نباشد و مشکلاتی از این قبیل که متاسفانه نیازمند آگاهی و درک است تا از بین برود.
افسردگی و اضطراب
تحقیقات نشان داده افرادی که طلاق میگیرند بیشتر از بقیه به خصوص در سالهای اولیه جدایی اضطراب و افسردگی را تجربه میکنند، در این بین افراد با سن پایین به دلیل استقلال کمتر، تجربه کمتر، توان مقابله کمتر با مشکلات مالی و خانواده و … بیشتر از بزرگسالان چنین مواردی را تجربه میکنند. به خصوص اگر این افراد حمایت خانواده را نداشته باشند در معرض انواع و اقسام آسیبهای روانشناختی قرار میگیرند.
مهر مطلقه بودن!
تا اینجای مقاله بارها تاکید کردیم طلاق شکست نیست و به همان اندازه نیز تاکید داشتیم که متاسفانه برخی افراد جامعه طلاق را شکست و امری بد میدانند و درنتیجه فرد طلاق گرفته هم از نظر آنها چندان مقبول نیست!
کلمه مطلقه برای افراد طلاق گرفته به کار برده میشود در صورتی که افراد بعد از طلاق و جدایی مجرد هستند و لزومی ندارد از کلمه مطلقه برای آنها استفاده کرد! عنوان کردن این کلمه از زبان خود افرادی که جدا شدند هم معمولا حس خوبی به انها نمیدهد و در این بین افرادی که سن کمتری دارند شاید از اینکه در این سن کم چنین مهر ناخوشایندی در شناسنامه و کنار اسمشان باشد آزار بیشتری ببینند.
در هر سنی ممکن است اتفاق بیفتد
نباید ذهن و روان خود را به علت اینکه طلاق در سن کم را تجربه کردید مشغول کنید. طلاق در هر سنی حتی در میانسالی هم اتفاق میفتد! آنچه مهم است این است که هرجا رابطه شما به بن بست رسید بتوانید از آن خارج شوید و در یک رابطه یک طرفه یا بیفرجام نمانید! شاید تصور کنید آدم بدشانسی هستید که در این سن درگیر این مسائل شدهاید اما یک فرد بزرگسال نیز هنگام جدایی درست همین چالشها را تجربه خواهد کرد و شاید حسرت بخورد که ای کاش زودتر این اقدام را کرده بود!
سن برگ برنده شماست!
سن کم گاهی برگ برنده در جدایی و طلاق است! خیلی از افراد در سنی جدا میشوند که امکان باروریشان را از دست دادهاند یا برای برخی دیگر سن بالا موجب میشود امکان و احتمال ازدواج مجدد و حق انتخابش پایین بیاید. خیلی از افراد بعد از جدایی این حسرت را دارند که ای کاش سنشان کمتر بود یا خیلی قبل تر این کار را میکردند. بنابراین لزوما سن پایین شما نباید باعث ناراحتیتان شود.
ترمیم آسیب
قطعا هر رابطه ناموفقی همراه با آسیبهای مختلفی است. البته این آسیبها بر حسب شرایط هرکس و خلق و خوی او متفاوت است اما به هرحال شما باید این آسیبها را ترمیم کنید. ممکن است درگیر خطاهای شناختی باشید، ترس وجودتان را گرفته باشد، اعتماد به نفستان پایین آمده باشد، درگیر افسردگی شده باشید و یا پر از هیجانهای منفی باشید که نباید سرکوبشان کنید بلکه باید یاد بگیرید از راه درست و اصولی ابرازش کنید.
اجازه ندهید آزارتان دهند!
اجازه ندهید دیگران با حرفها و رفتارهایشان شما را آزار دهند و به خاطر این جدایی سرزنشتان کنند! افراد سمی که به این خاطر به شما انرژی منفی میدهند را کنار بگذارید، شما نیاز به انگیزه دارید تا مسیر زندگی تان را مجدد مشخص کنید و با تلاش به دنبال رویاهایتان بروید نگذارید کسی سد راهتان شود.
عجلهای برای ورود به رابطهای دیگر نداشته باشید
ابراز علاقه حرمتیکی از اشتباهاتی که افراد به خصوص در سنین پایین بعد از جدایی میکنند این است که سریع وارد رابطه دیگری میشوند و از آنجا که سنشان پایین است حق انتخابهای بیشتری نیز دارند، عجله نکنید، شما به اندازه کافی زمان دارید، در قدم او.ل باید آسیبهای ناشی از رابطه قبلی را ترمیم کنید، روی خودتان کار کنید، اهافتان را مشخص کنید و بعد آماده ورود به یک رابطه عاطفی سالم شوید.
لازم نیست جار بزنید
لزومی ندارد جدایی تان را جار بزنید این موضوع به شما و خانواده تان مربوط است و صد البته به فر بعدی که در زندگی شما خواهد آمد و قصد ازدواج یا رابطه جدی با شما را دارد. درد و دل و صحبت راجع به این موضوع با اقوام ود وستان کمکی به شما نمیکند. اگر نیاز دارید در اینباره صحبت کنید از یک مشاور کمک بگیرید تا اگاهانه و با اصول صحیح این روند صورت گیرد نه با چند توصیه دوستانه که همیشه هم درست نیست!
شما چیزی کم ندارید!
هرگز تصور نکنید یکبار ازدواج کردن شما شما را با بقیه متفاوت کرده است، تصور نکنید حق انتخاب شما به یک فرد مجرد متفاوت است، نمیخواهیم شما را مجبور کنیم غیر واقع بین باشید، قطعا باید بپذیرید که شما در چه موقعیتی هستید اما این نباید عزت نفس شما را از بین ببرد و از ارزشتان نزد خودتان کم کند!
منبع : همیار عشق