گودر کمپانی 6 اثر منفی محبت بیش از حد به فرزندان - گودر کمپانی

محبت و توجه بیش از حد به کودک چه عواقبی دارد؟

کودکان تشنه محبت هستند و مهم ترین منبع برای دریافت محبت، پدران و مادران هستند. نیاز به عشق و محبت از تولد با کودک است. ولی همیشه باید تعادل بین محبت به کودک و توجه بیش از حد به کودکان را رعایت کرد. ما در این مطلب عواقب محبت بیش از حد به کودک را بررسی میکنیم.

معنای محبت عبارت است از: دوست داشتن واقعی و ابراز این علاقه به گونه ‏ای که با مصالح و منافع محبوب در زمان حال و آینده متضاد نباشد. نکته مهم در محبت به فرزند دقت در اندازه و تشخیص جای درست برای محبت نمودن است. طبق این تعریف بسیاری از رفتارها که به قصد محبت انجام می‏ شود اما متحمل ضرری برای کودک است جزء محبت به حساب نمی ‏آید.

تأیید رفتارهای نادرست کودک، با خندیدن به حرف‏ های ناشایست، بخشیدن‏ های بی‏ حساب و … نمونه ‏هایی از انحراف در محبت هستند. گاهی مخفی ساختن محبت، از محبت ناشی می‏ شود. محبت نباید فرصت‏ های مناسبی را که در دوران کودکی می ‏تواند موجب تجربه ‏اندوزی و سخت کوشی فرزندان گردد، را سلب کند. با یاری رساندن احمقانه، کودک به خدمت دیگران عادت می‏کند اظهار نگرانی شدید به هنگام یک حادثه معمولی مشکلی را حل نمی ‏کند و فقط کودک را از فهم درست وقایع محروم می‏ سازد.

محبت بیش از حد به کودک

والدین مهمترین تاثیر را در رشد و تربیت فرزندان خود دارند بدیهی است که افراط و تفریط در این امر عواقبی را به دنبال دارد. بعضی والدین مخصوصا والدین تک فرزندی به فرزند خودبیش از حد توجه می کند. این توجه بیش از اندازه در بعضی موارد باعث می شود کودک به صورت فردی فاقد استقلال و کاملا وابسته به والدین شود چرا که در همه مراحل رشدش والدین برای او تصمیم گیری کرده و به کودک اجازه داده نشده که همانند دیگر کودکان روال عادی و عمومی رشد خود را طی کنند.

این توجه زیاد اغلب به خاطر نگرانی زیاد والدین برای تربیت صحیح کودک است که در بیشتر موارد نتیجه عکس دارد در مواردی دیگر هم برای اینکه کودکان مستقل داشته باشند کودک را از همان کودکی در تصمیم گیری هایش رها می کنند و درست و نادرست را به کودک نمی آموزند و به تصمیم کودک حتی به صورت نادرست اهمیت می دهند.

در این حالت والدین باید به جای همراهی با تصمیم و رفتار نادرست کودک با دلایل خوب و کافی را قانع کنند و راه درست را به کودک خود بیاموزند کودکی خودسر، بار می آید و عادت کرده که همیشه حرف، حرف خودش باشد. قطعا زمانی که این کودکان در جامعه قرار بگیرند به مشکل بر خواهند خورد، در کل توجه بیش از حد به کودک باعث تربیت کودکانی بی اراده، لوس و در برخی مواقع خود رای و پرو می شود.

تاثیر محبت و پشتیبانی افراطی و نابه جا بر روی فرزندان

والدینی که محبت بیش از حدی به فرزندان خود می کنند، فکر می کنند که پدر و مادر نمونه ای هستند ولی حقیقت این است که آنها هیچ لطفی به فرزندان خود نمی کنند.در سبک فرزند پروری سهل گیرانه، هیچ حد و مرزی برای کودک تعیین نمی شود و به این ترتیب کودکان برای زندگی واقعی و حقیقی آماده نمی شوند.

یکی از اصلی ترین مشکلات این روش این است که دادن اختیار تام به کودکان، سلامتی آنها را بخطر می اندازد. برای مثال این کودکان انتخاب های غذایی ناسالمی دارند و عموما از فست فودها و تنقلات استفاده می کنند. از آنجاییکه والدین هم هیچ اختیاری ندارند، این عادات غذایی ناسالم تاثیرات منفی بر سلامتی کودک می گذارد. والدینی که خواسته های فرزندشان را بر سلامتی آنها مقدم می دانند، ظلم بزرگی به کودکان می کنند.

چیزی که کودک به آن نیاز دارد، والدینی است که او را به عادات غذایی سالم تشویق کنند و حافظ سلامتی او در حال و آینده باشند.به طور کلی، کودکان در زندگی خود به حد و حدودهایی نیاز دارند که باید توسط والدین آنها تعیین شده باشد.کودکان برای رشد و پیشرفت، به آموزش نیاز دارند و هیچگاه نباید به اسم محبت، به حال خود رها شوند. در واقع این والدین هستند که باید راه و چاه زندگی را به کودک بیاموزند.

عواقب زیاد محبت کردن

عواقب منفی محبت کردن بیش از حد به کودکان عبارتند از:

۱- تصور کاذب کودکانی که مورد محبت بیش از حد قرار می گیرند، این است که دنیا باید مطابق میل و خواسته ی آنها تغییر کند

والدین کودکان نازپروده اساساً تمام تلاش خود را می کنند تا تمام خواسته ها و نیازهای فرزندشان را برآورده کنند.
بنابراین کودک با این طرز فکر بزرگ می شود که همه ی آدم ها باید مثل پدر و مادرش، با او رفتار کنند.این کودکان پس از حضور در جامعه و رسیدن به سن بزرگسالی، می فهمند که قرار نیست همه چیز مانند گذشته، مطابق میل و خواسته ی آنها باشد.
به این ترتیب از زندگی ناراضی خواهند بود و احساس خوشبختی نمی کنند.این کودکان قادر به حل مشکلات خود نیستند بنابراین به جای پیدا کردن راه حل، انرژی خود را صرف سرزنش کردن دیگران می کنند.

آنها فکر می کنند که به پیشرفت احتیاجی ندارند چون معتقدند که به اندازه کافی خوب هستند. والدین آنها هر کار کوچکی را که فرزندشان به درستی انجام داده است، تحسین می کنند و به این ترتیب کودکان عادت می کنند که حداقل تلاش خود را انجام دهند و در ازای آن، پاداش های زیادی دریافت کنند.

۲- سطح خودکنترلی کودکان پایین می آید

فکر کنید که فرزندتان عاشق تماشای تلویزیون است. اگر جلوی او را نگیرید، اینکار را بدون توقف به حدی ادامه می دهد که نیازهای ضروری مثل غذا خوردن، خوابیدن و دستشویی رفتن را نادیده می گیرد.آنجاست که والدین باید با تعیین حد و حدودها و “نه” گفتن وارد عمل شوند.

محدودیت ها به کودکان می آموزند که نظم و انضباط داشته باشند و اینطور فکر کنند که “نه، من نمی توانم تمام روز را تلویزیون تماشا کنم چون کارهای ضروری تری دارم که باید انجام دهم کودکانی که انضباط شخصی ندارند و انتظارات کمی از خود دارند، در آینده بیشتر در معرض خطراتی مانند مشکلات رفتاری، اعتیاد به الکل و مواد مخدر قرار می گیرند.نداشتن محدودیت در زندگی، به کودک می آموزد که می تواند هر کاری که دوست دارد انجام دهد بدون اینکه عواقب بدی برای او به همراه داشته باشد.

به عبارت دیگر کودک احساس آزادی بی حد و مرزی می کند و به هر کار ممکنی دست می زند.به همین دلیل است که این کودکان وقتی به مدرسه می روند، احترام زیادی برای مربیان و معلمان قائل نیستند و سازگاری با قوانین مدرسه برای آنها سخت است.بنابراین با توجه به موارد فوق، جای تعجب نیست که کودک در آینده با نظم در زندگی و خود کنترلی، به مشکل بر بخورد.

کودکان نازپرورده، در قبال انجام کارهای کوچک و جزئی، مورد تشویق و ستایش بی اندازه ی والدین خود قرار می گیرند و به همین دلیل، برای موفقیت تحصیلی و پیشرفت کردن در زندگی، قدمی برنمی دارند.
وقتی کودک به مدرسه وارد می شود، از سوی معلمان و دیگر بزرگترها به اندازه ی والدین خود مورد ستایش قرار نمی گیرد و به همین دلیل احساس شکست و سرخوردگی می کند.این کودکان بعدها در زندگی خود انگیزه ای برای کار کردن ندارند و معنای کار و تلاش را نمی دانند.

۳- کودکان در آینده قادر به معاشرت با دیگران و برقراری روابط سالم نخواهند بود

فرزندان والدینی که محبت بی حد و اندازه ای به کودکان خود می کنند، خودمحور و مطالبه گر هستند و همین امر موجب تضعیف مهارت های اجتماعی آنها می شود.افراد دیگر نمی توانند فرد را به اندازه ی والدین، ستایش کنند و به همین دلیل روابط خود را با او قطع می کنند.

این کودکان به سختی دوست پیدا می کنند و برقراری روابط عاشقانه برای آنها چالش برانگیز است چون هیچگاه سازگاری و سازش را در زندگی یاد نگرفته اند.آنها معنای روابط سالم را نمی دانند و به همین دلیل در روابط خود عصبانی و ناامید می شوند.بنابراین هیچکس نمی تواند این افراد را تحمل کند و به همین دلیل روابط ناپایدار و ناموفقی خواهند داشت.

عواقب بیش از حد خوبی کردن

۴- موجب اضطراب، افسردگی و پایین آمدن عزت نفس کودک می شود

محیط خانه و خانواده برای رشد و تقویت عزت نفس کودک بسیار مهم است.کودکانی که با سبک فرزندپروری سهل انگارانه تربیت می شوند، هیچگاه بخوبی کنترل نمی شوند و باید به تنهایی با جهان روبرو شوند، اما حقیقت این است که آنها آمادگی رویارویی با دنیای واقعی را ندارند. این کودکان، تابحال به تنهایی با مشکلات خود مواجه نشده اند و بدون کمک والدین نمی توانند از پس مشکلات خود بر بیایند.

آنچه این کودکان یاد گرفته اند، ستایش زیاد برای انجام کارهای کوچک و بدست آوردن چیزهای بزرگ در قبال کمترین تلاش است.

بنابر این آنها به این نتیجه رسیده اند که دلیلی ندارد برای رسیدن به چیزی تلاش زیادی بکنند.کودک با رسیدن به سن بزرگسالی، باید با حقایق زندگی خود روبرو شود. این کودکان ضعیف هستند و طاقت رویارویی با مشکلات را ندارند. آنها پس از شکست خوردن در زندگی، انگیزه ای برای مقاومت و استقامت ندارند.
بنابر این بجای جنگیدن با مشکلات، تسلیم می شوند و به راحتی شکست را می پذیرند.

در همین زمان عزت نفس آنها بتدریج کم می شود و احساس می کنند که در هیچکاری خوب نیستند و در نتیجه مضطرب و افسرده می شوند.اما افرادی که ارزش سخت کوشی و نحوه حل مشکلات و درس گرفتن از آنها را از زمان کودکی آموخته اند، موفقیت بیشتری در زندگی کسب خواهند کرد.

این افراد در زمان مواجهه با سختی ها، تسلیم نمی شوند و به جنگیدن خود ادامه می دهند و با هر چالشی با جسارت و قدرت، روبرو می شوند. آنها دائما عزت نفس خود را تقویت می کنند و آن را قویتر می کنند.بنابراین دوست دارید که فرزند ضعیف و بی اعتماد بنفسی داشته باشید یا یک فرزند قوی و جسور؟ انتخاب با خود شماست!

۵- صبر برای این کودکان مفهومی ناشناخته است

کودکان نازپروده همه چیز را در کمترین زمان ممکن می خواهند!این کودکان نمی فهمند که فراهم کردن بعضی چیزها طول می کشد و نمی توان همه چیز را با جادو یک شبه آماده کرد.والدین این کودکان در کمترین زمان ممکن، همه چیز را برای آنها فراهم کرده اند. بنابراین معنای صبر و بردباری را یاد نگرفته اند و بعبارت دیگر صبر برای آنها هیج مفهومی ندارد.
این کودکان زمانی به مشکل برمی خورند که پس از قدم گذاشتن در دوره ی بزرگسالی، وارد دنیای واقعی شوند. تحمل کردن زندگی بدون صبر، برای آنها دشوار و منزجر کننده است.

آنها نمی توانند از ثمره ی تلاش خود پس از انجام یک کار، لذت ببرند. به عنوان مثال اگر پول داشته باشند، بلافاصله آن را خرج می کنند زیرا هرگز مجبور نبودند برای خرید چیزی پس انداز کنند.در نتیجه، از نظر مالی با مشکل روبرو می شوند و بدون کمک والدین خود نمی توانند زندگی شان را تأمین کنند.

۶- در آینده به بزرگسالانی نابالغ تبدیل می شوند

این کودکان هر کاری را که بخواهند انجام می دهند، نه آنچه را که باید انجام دهند.به عنوان مثال اگر بخواهند به سینما بروند، تحت هر شرایطی اینکار را می کنند حتی اگر باید برای امتحان فردا آماده شوند.آنها کارهایی را که مورد علاقه ی خودشان است انتخاب می کنند و مواردی را که لازم است برای رفاه خود یا دیگران انجام دهند، کاملاً نادیده می گیرند.این افراد از کودکی، مسئولیت پذیری را یاد نگرفته اند.

بنابر این به راحتی ترجیح می دهند کارهایی را که برای آنها جالب نیست، انجام ندهند.این بی مسئولیتی در کودکی، نوجوانی و حتی بزرگسالی با آنها همراه خواهد بود و هیچگاه به افراد بالغ و فهیمی تبدیل نمی شوند.

این طرز فکر مستقیماً بر پیشرفت تحصیلی تأثیر می گذارد و شانس موفقیت را پایین می آورد و مهمتر از همه، روابط اجتماعی آنها را خراب می کند.بنابراین همانطور که نسبت به خود بی مسئولیت هستند، در برابر افراد دیگر نیز همین رفتار را خواهند داشت.بعلاوه آنها قادر نیستند که مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیرند.این افراد فکر می کنند هرگز کار اشتباهی انجام نمی دهند و روش آنها برای انجام هر کاری بهترین است. بنابراین تقصیر همه ی مشکلات را به گردن دیگران می اندازند.

اگر شما هم جزء والدینی هستید که محبت بیش از حدی به فرزند خود می کنید، در مورد عواقب اینکار کمی فکر کنید. بنظر شما فردی که چنین خصلت هایی در او شکل گرفته است، می تواند در آینده فرد موفقی باشد و از پس زندگی بر بیاید؟ قطعا خیر!اما نگران نباشید چون هیچگاه برای اصلاح و جبران اشتباهات دیر نیست. در این قسمت تکنیک هایی آورده شده است که به کمک آن می توانید فرزندتان را اصلاح کنید و سبک فرزند پروری خود را تغییر دهید.

آشنایی با حد و مرز محبت به کودک

بسیاری از مردم تصور می کنند که محبت به فرزند هیچ محدودیتی نباید داشته باشد، البته که این تصور کاملا اشتباه است زیرا محبت کردن را در پذیرش بی قید و شرط خواسته ها، قرر ندادن حد و مرز برای کودک و برآورده کردن خواسته های افراطی می دانند. برخی از والدین با دادن پاسخ نادرست به خواسته ها و توجه طلبی کودک موجب متوقع شدن و لوس بودن او می شوند.

در واقع این پدر و مادرها با روشهای مختلف سعی در ابراز محبت واقعی خود می کنند، در حالیکه محبت واقعی ارتباطی به این کارها ندارد. خرید هدیه، گردش و تفریح،تهیه غذای دلخواه فرزند و موارد بسیار دیگر اگر در حد اعتدال باشند محبت شما را به کودک نشان می دهد.

چگونگی توجه به کودک

می توان گفت عدم اطلاع و نداشتن مهارت در تربیت فرزند موجب بروز این مشکلات می شود. برخی از خانواده ها توانایی اجرای قانون را ندارند و یا در اعمال قوانین برای کودکان ضعیف عمل می کنند. متاسفانه عدم رعایت تعادل منجر به سخت گیری بیش از حد پدر و مادر و یا عدم مسئولیت پذیری فرزندان می شود.

در یک خانواده سنتی یا مرد سالار، اغلب والدین با کوچکترین اشتباه، فرزند را تنبیه یا سرزنش می کنند، در این خانواده ها نمی توان ابراز عقیده و یا بررسی مسایل کرد. فرزندانی که در این خانواده ها تربیت می شوند به تلافی سخت گیری دوران کودکی خود در آینده به فرزندانشان سخت می گیرند.

از سوی دیگر برخی از پدر و مادرها به دلیل علاقه زیاد توجه افراط گونه نسبت به فرزندان نشان می دهند. در حقیقت این والدین تصور می کنند که یک پدر و مادر خوب کسی است که تمام نیازهای فرزند را برآورده سازد. این روش نیز همانند سیستم تربیتی روش قبل آسیب های زیادی را به دنبال دارد. یکی از بدترین آسیب های توجه و محبت های افراطی، از بین بردن احساس مسئولیت در فرزند است.

فرزندپروری

مراحل مدیریت فرزندپروری

خوب باشیم؛ طوری که فرزندمان کس دیگری را به پدر و مادر خود ترجیح ندهد.
روزی دو ساعت برای فرزندمان وقت بگذاریم.
مانع محبت های اضافی شویم.
همه چیز را در قالب قانون ببریم.

آموزش و رعایت قانون

آموزش و رعایت قانون در خانواده تاثیر زیادی در زندگی فردی و اجتماعی دارد و می توان پرورش حس مسئولیت پذیری در زندگی، وظیفه شناسی، جلوگیری از تنبلی، افزایش اعتماد به نفس و.. را از مزایای رعایت قانون در خانواده دانست.وجود قانون در خانواده به معنای استفاده افراد از یک الگوی مشترک است.

رعایت قانون باید در ذهن فرزندان به صورت مثبت نهادینه شود. والدین می توانند با روشهای مناسب، ذهنیتی شیرین از قوانین در کودکان ایجاد کنند؛ به طور مثال با بازی و یا ترفندهای مختلف، خاطره ای زیبا از مسواک زدن ایجاد کنند تا کودک با رغبت بیشتری این کار را انجام دهد. البته در رعایت قوانین باید قاطعانه عمل کرد. مهربانی همراه با قاطعیت، الگوی اساسی در تربیت فرزند است.

یکی از اصول ضروری دیگر آموزش تلاش برای کسب خواسته ها و نیازها است. این ویژگی به مانع از انتظارات بی جای فرزندان می شود و به آنها می آموزد که هیچ چیزی را نمی تواند بدون تلاش بدست آورد.والدینی که تمام خواسته های فرزندان را بی چون و چرا برآورده می کنند باعث می شوند آنها در بزرگسالی پرتوقع شوند.

تا زمانی که فرزندتان برای انجام کاری از شما کمک نخواهد به اجازه دهید تا به صورت مستقل کار خود را انجام دهد چرا که اگر کودک حس کند در انجام عملی ناتوان است حتما از پدر یا مادر خود درخواست کمک خواهد کرد.اگر شما از آن دسته والدینی هستید که به طور مدام به فرزند خود می گوید تا اتاقش را مرتب کرده و یا تکالیفش را انجام دهد، انگیزه و رغبت کودک برای انجام این کارها از بین می رود و همیشه منتظر یادآوری شما برای انجام کارها می ماند. این رفتار والدین علاوه بر آسیب زدن به روحیه فرزند موجب عدم مسئولیت پذیری کودک خواهد شد.

محبت به فرزند

چگونه می توان همه چیز را در قالب قانون آموزش داد؟

یادگیری قوانین باید از دوسالگی فرزند آغاز شود مثلا خوابیدن، بیدار شدن، غذا خوردن و … نمونه های ساده ای از قوانین است که آموزش آن به کودکان ضروری می باشد. کودک باید بیاموزد که برای هر خواسته خود باید امتیاز لازم را کسب کند. به طور مثال برای هر رفتار مثبت، یک امتیاز.در حقیقت می توان روی کاغذ لیستی از خواسته های کودک و امتیازات لازم برای برآورده ساختن آنها را بنویسید. به طور مثال برای رفتن به پارک ۱۰ امتیاز لازم است.

در سنین پائین که کودک با اعداد آشنایی ندارد بهتر است از ستاره استفاده کنید.برای توضیح دادن قوانین باید به صورت چشم در چشم با او صحبت کنید.
قوانین را قبل از خروج از منزل با یکدیگر مرور کنید.در صورت عدم رعایت قوانین، تنبه مناسب و معقولی در نظر بگیرید. مثلا محروم شدن از بازی یا تماشا نکردن کارتون مورد علاقه.

منبع : ساعد نیوز

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 137 views بار دسته بندی : روانشناسی تاريخ : 17 ژانویه 2024 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.